سفارش تبلیغ
صبا ویژن
زیانمندترین مردم در معاملت و نومیدترین‏شان در مجاهدت ، مردى است که تن خویش در طلب مال فرسود و تقدیرها با خواست او مساعد نبود ، پس با دریغ از دنیا برون شد و با وبال آن مال روى به آخرت نمود . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :62
بازدید دیروز :57
کل بازدید :278067
تعداد کل یاداشته ها : 599
103/9/8
3:31 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
امید نیکوکار[197]
همسر دوست و بهترین دوستِ همسر

خبر مایه
پیوند دوستان
 
در انتظار آفتاب upturn یعنی تغییر مطلوب مرکز اطلاع رسانی **دوراهک موبایل** هم نفس اکبر پایندان .: شهر عشق :. پیامنمای جامع سایت روستای چشام (Chesham.ir) وبلاگ گروهیِ تَیسیر har an che az del barayad S&N 0511 عشق عشق پنهان Manna ●◌♥DELTANGI♥◌● ارواحنا فداک یا زینب علمدار بصیر سایت حقوقی (قانون ایران) www.LawIran.ir غدیریه ..::غریبه::.. تعمیرات تخصصی پرینترهای لیزری رنگی ومشکی وفکس وشارژکارتریج درمحل گل خشک جیغ بنفش در ساعت 25 گروه اینترنتی جرقه داتکو شاه تور غزلیات محسن نصیری(هامون) آتیه سازان اهواز عشق یعنی ... کسب درامد و تجارت اینترنتی و معرفی سایت های خوب برای شروع کار xXxXx کرجـــیـــهــا و البرزنشینها xXxXx بهار عشق دل شکسته رضا ب.ی.م.ک.س. یوزرنیم و پسورد نود 32- username and password nod 32 آخرین اخبار شرکت های مربوط به موبایل it ict vagte raftan شب تنهایی ستاره مناجات با عشق زردجین حرف های نگفته دلهای شکسته بارانی از غم قرمز ها فقط من برای تو عشق نمکی قصه ی ما و شما * امام مبین * جوک و خنده لاو اس ام اس دهاتی دکتر علی حاجی ستوده حاج آقا مسئلةٌ شاره که م سنه امید جک fall in love سجّاد ؛ پسر ما میش و ماما نیش

 

الهی ! هر که با تو سازد . گویند دیوانه است

و هرکه به خود پردازد از تو بیگانه است.

چون خود دانی که این ترانه است، هدایت فرما که عذرها بهانه است.


  
  

حسِ زیبایی شناسیِ این روزهایِ ما؛ سه پروانه یِ زیباتر آن سو نشسته اند...

 
کمی کادر ها را فراخ تر بگیریم. انسانی هست در حوالیِ انسان.


  
  

 

اشتباه من این بود ...

هر جا رنجیدم ، لبخند زدم...

فکر کردند درد ندارد ، سنگین تر زدند ضربه ها را...


  
  

 

سرزمین واژه های وارونه کجاست...؟!

جایی که گنج, "جنگ" می شود.

درمان, "نامرد" می شود.

قهقه , "هق هق" می شود

اما دزد همان "دزد" است.

درد همان "درد" و گرگ همان "گرگ"


90/8/28::: 7:0 ص
نظر()
  
  

 

از زرتشت پرسیدند: زندگی خود را بر چند اصل بنا کردی؟ فرمود: چهار اصل

1- دانستم رزق مرا دیگری نمی‌خورد، پس آرام شدم .

اللَّـهُ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن یَشَاءُ وَیَقْدِرُ وَفَرِحُوا بِالْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا فِی الْآخِرَةِ إِلَّا مَتَاعٌ 
خدا روزى را براى هر که بخواهد گشاده یا تنگ مى‌گرداند، و[لى آنان‌] به زندگى دنیا شاد شده‌اند، و زندگى دنیا در [برابر] آخرت جز بهره‌اى [ناچیز] نیست. سوره رعد آیه 26

2- دانستم که خدا مرا می‌بیند، پس حیا کردم.

أَلَمْ یَعْلَم بِأَنَّ اللَّـهَ یَرَى?؟ 
مگر ندانسته که خدا مى‌بیند؟ سوره علق آیه 14

3- دانستم که کار مرا دیگری انجام نمی‌دهد، پس تلاش کردم .

مَّنِ اهْتَدَى? فَإِنَّمَا یَهْتَدِی لِنَفْسِهِ ?وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا یَضِلُّ عَلَیْهَا ? وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى? ? وَمَا کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّى? نَبْعَثَ رَسُولًا 
هر کس به راه آمده تنها به سود خود به راه آمده، و هر کس بیراهه رفته تنها به زیان خود بیراهه رفته است. و هیچ بردارنده‌اى بار گناه دیگرى را بر نمى‌دارد، و ما تا پیامبرى برنینگیزیم، به عذاب نمى‌پردازیم. سوره اسراء آیه 15

4- دانستم که پایان کارم مرگ است، پس مهیا شدم.

وَلِکُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ ? فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً ? وَلَا یَسْتَقْدِمُونَ 
و براى هر امّتى اجلى است؛ پس چون اجلشان فرا رسد، نه [مى‌توانند] ساعتى آن را پس اندازند و نه پیش. سوره اعراف آیه 34


  
  

 

استادى از شاگردانش پرسید:
چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد می‌زنیم؟
چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند صدایشان را بلند می‌کنند و سر هم داد می‌کشند؟

شاگردان فکرى کردند و یکى از آن‌ها گفت:

چون در آن لحظه، آرامش و خونسردیمان را از دست می‌دهیم.

استاد پرسید: این که آرامشمان را از دست می‌دهیم درست است،
امّا چرا با وجود اینکه طرف مقابل کنارمان قرار دارد داد می‌زنیم؟
آیا نمی‌توان با صداى ملایم صحبت کرد؟
چرا هنگامى که خشمگین هستیم داد می‌زنیم؟

شاگردان هر کدام جواب‌هایى دادند امّا پاسخ‌هاى هیچکدام استاد را راضى نکرد.

سرانجام او چنین توضیح داد:
هنگامى که دو نفر از دست یکدیگر عصبانى هستند، قلب‌هایشان از یکدیگر فاصله می‌گیرد.
آن‌ها براى این که فاصله را جبران کنند مجبورند که داد بزنند.
هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آن‌ها باید صدایشان را بلندتر کنند.

سپس استاد پرسید:
هنگامى که دو نفر عاشق یکدیگر باشند چه اتفاقى می‌افتد؟
آن‌ها سر هم داد نمی‌زنند بلکه خیلى به آرامى با هم صحبت می‌کنند. چرا؟
چون قلب‌هایشان خیلى به هم نزدیک است.
فاصله قلب‌هایشان بسیار کم است.

استاد ادامه داد:
هنگامى که عشقشان به یکدیگر بیشتر شد، چه اتفاقى می‌افتد؟
آن‌ها حتى حرف معمولى هم با هم نمی‌زنند و فقط در گوش هم نجوا می‌کنند و عشقشان باز هم به یکدیگر بیشتر می‌شود.
سرانجام، حتّى از نجوا کردن هم بی‌نیاز می‌شوند و فقط به یکدیگر نگاه می‌کنند.
این هنگامى است که دیگر هیچ فاصله‌اى بین قلب‌هاى آن‌ها باقى نمانده باشد.
این همان عشق خدا به انسان و انسان به خداست است که خدا حرف نمی زند اما همیشه صدایش را در همه وجودت میتوانی حسّ کنی.
اینجا بین انسان و خدا هیچ فاصله ای نیست می توانی در اوج همه شلوغی ها بدون اینکه لب به سخن باز کنی با او حرف بزنی.


  
  

چه فایده...؟!

بالای خط فقر باشی،
امّا زیر خط فهم...


  
  

 

عید ولایت بر شما مبارک باد.


  
  

 

به آنهایی فکر کن که هیچگاه فرصت آخرین نگاه و خداحافظی را نیافتند. به آنهایی فکر ...کن که در حال خروج از خانه گفتند : "روز خوبی داشته باشی"، و هرگز روزشان شب نشد. به بچه هایی فکر کن که گفتند : "مامان زود برگرد"، و اکنون نشسته اند و هنوز انتظار می کشند. به دوستانی فکر کن که دیگر فرصتی برای در آغوش کشیدن یکدیگر ندارند و ا...ی کاش زودتر این موضوع را می دانستند. به افرادی فکر کن که بر سر موضوعات پوچ و احم......قانه رو به روی هم می ایستند و بعد "غرور" شان مانع از "عذر خواهی" می شود، و حالا دیگر حتی روزنه ای هم برای بازگشت وجود ندارد. من برای تمام رفتگانی که بدون داشتن اثر و نشانه ای از مرگ، ناغافل و ناگهانی چشم از جهان فرو بستند، سوگواری می کنم. من برای تمام بازماندگانی که غمگین نشسته اند و هرگز نمی دانستند که : آن آخرین لبخند گرمی است که به روی هم می زنند، و اکنون دلتنگ رفتگان خود نشسته اند، گریه می کنم. به افراد دور و بر خود فکر کنید ... کسانی که بیش از همه دوستشان دارید، فرصت را برای طلب "بخشش" مغتنم شمارید، در مورد هر کسی که در حقش مرتکب اشتباهی شده اید. قدر لحظات خود را بدانید. حتی یک ثانیه را با فرض بر این که آنها خودشان از دل شما خبر دارند از دست ندهید؛ زیرا اگر دیگر آنها نباشند، برای اظهار ندامت خیلی دیر خواهد بود ! "دیروز" گذشته است؛ و "آینده" ممکن است هرگز وجود نداشته باشد. لحظه "حال" را دریاب چون تنها فرصتی است که برای رسیدگی و مراقبت از عزیزانت داری. اندکی فکر کن .. 


  
  

الهی چه بی حساب می بخشی و ما چه با حساب تسبیح میگوییم با تسبیح...!


  
  
<      1   2   3   4   5   >>   >