رموز موفقیت! (عشق!)
داستان یک عشق واقعی! عشق 6000 پله!
داستان عشق عجیب و غریب یک مرد و زن چینی، اخیرا رسانهای شده و توجه زیادی به خود جلب کرده است.
بیش از پنجاه سال پیش، «لیو» که یک جوان 19 ساله بود عاشق یک زن 29 ساله بیوه به نام «ژو» شد. در آن زمان عشق یک مرد جوان به یک زن مسنتر غیراخلاقی بود و پسندیده نبود! برای جلوگیری از شایعات این زوج تصمیم گرفتند فرار کنند و درغاری در استان ژیانگجین زندگی کنند. در اول زندگی مشترک آنها هیچ امکاناتی را در اختیار نداشتند. نه دسترسی به برق داشتند و نه مواد غذایی. طوری که مجبور بودند از گیاهان و ریشه درختان تعذیه کنند و روشنایی خود را با یک چراغ نفتی تأمین کنند. در دومین سال زندگی مشترک، «لیو»، کار خارقالعادهای را شروع کرد، او با دست خالی شروع به کندن پلکانهایی در دل کوه کرد، تا همسرش بتواند به آسانی از کوه پایین بیاید، او این کار را پنجاه سال ادامه داد. نیم قرن بعد در سال 2001، گروهی از مکتشفین، در کمال تعجب این زوج را همراه 6000 پله کنده شده با دست پیدا کردند. هفته پیش «لیو» در 72 سالگی در کنار همسرش فوت کرد «ژو» روزهای زیادی در کنار تابوت همسرش سوگوار بود. دولت چین تصمیم گرفته که «پلکان عشق» و محل زندگی این زوج را حفظ کند و آن را تبدیل به یک موزه کند!
(بیستون را عشق کند و شهرتش فرهاد برد!)
یک دانشجویی، عاشق سینه چاکِ دختر همکلاسیش بود،
بالاخره یک روزی به خودش جرأت جسارت داد و به اون دختر خانوم راز دلش رو گفت و از دختره خواستگاری کرد.
اما دختر خانوم داستان ما عصبانی شد و درخواست پسر رو رد کرد.
بعدم پسر رو تهدید کرد که اگر دوباره براش مزاحمت ایجاد کنه، به حراست دانشگاه اطلاع میده.
روزها از پی هم گذشت و دختره واسه امتحان از پسر داستان ما یک جزوه قرض گرفت و داخلش نوشت:
" من هم تو رو دوست دارم، من رو ببخش اگر اون روز رنجوندمت، اگر منو بخشیدی بیا و باهام صحبت کن و دیگه ترکم نکن "
ولی پسر دانشجو هیچوقت دیگه باهاش حرف نزد. . . چهار سال آزگار گذشت و هر دو فارغ التحصیل شدند.
اما پسر دیگه طرف دختره نرفت.!! . .
و اما نتیجه اخلاقی این ماجرا . . .
پسرهای دانشجو هیچوقت لای کتابا و جزوه هاشونو باز نمیکنند.!!
بنابراین به بخت خود پشت نکنید و جواب بله رو همون اوّل بدید :)
آشپزی سامان گلریز:
ماهیتابه تفلون دسینی رو می گذارید روی گاز پنج شعله فردار سینجر که با ضمانت سام الکتریک عرضه میشه.
بعد گاز رو با کبریت توکلی روشن کنید.
کمی روغن لادن، دوست تو و من رو بریزید توش.
دو تا هم تخم مرغ تلاونگ بندازید داخلش.
اگر در حین کار خسته شدید از ماساژور شاندرمن استفاده کنید.
همتون رو می سپرم به خدای بزرگ و بیمه سینا و ایران :))