سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اى پسر آدم اندوه روز نیامده‏ات را بر روز آمده‏ات میفزا که اگر فردا از عمر تو ماند ، خدا روزى تو را در آن رساند . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :86
بازدید دیروز :27
کل بازدید :277295
تعداد کل یاداشته ها : 599
103/9/4
10:20 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
امید نیکوکار[197]
همسر دوست و بهترین دوستِ همسر

خبر مایه
پیوند دوستان
 
در انتظار آفتاب upturn یعنی تغییر مطلوب مرکز اطلاع رسانی **دوراهک موبایل** هم نفس اکبر پایندان .: شهر عشق :. پیامنمای جامع سایت روستای چشام (Chesham.ir) وبلاگ گروهیِ تَیسیر har an che az del barayad S&N 0511 عشق عشق پنهان Manna ●◌♥DELTANGI♥◌● ارواحنا فداک یا زینب علمدار بصیر سایت حقوقی (قانون ایران) www.LawIran.ir غدیریه ..::غریبه::.. تعمیرات تخصصی پرینترهای لیزری رنگی ومشکی وفکس وشارژکارتریج درمحل گل خشک جیغ بنفش در ساعت 25 گروه اینترنتی جرقه داتکو شاه تور غزلیات محسن نصیری(هامون) آتیه سازان اهواز عشق یعنی ... کسب درامد و تجارت اینترنتی و معرفی سایت های خوب برای شروع کار xXxXx کرجـــیـــهــا و البرزنشینها xXxXx بهار عشق دل شکسته رضا ب.ی.م.ک.س. یوزرنیم و پسورد نود 32- username and password nod 32 آخرین اخبار شرکت های مربوط به موبایل it ict vagte raftan شب تنهایی ستاره مناجات با عشق زردجین حرف های نگفته دلهای شکسته بارانی از غم قرمز ها فقط من برای تو عشق نمکی قصه ی ما و شما * امام مبین * جوک و خنده لاو اس ام اس دهاتی دکتر علی حاجی ستوده حاج آقا مسئلةٌ شاره که م سنه امید جک fall in love سجّاد ؛ پسر ما میش و ماما نیش


یه بنده خدایی زبونش میگرفته. میره داروخونه میگه: آقا دیب داری؟
کارمند داروخونه میگه: دیب دیگه چیه؟

یارو جواب میده: دیب دیگه. این ورش دیب داره، اون ورش دیب داره.

کارمنده میگه: والّا ما تا حالا دیب نشنیدیم، حالا چی هست این دیب؟
یارو میگه: بابا دیب، دیب!

طرف میبینه نمیفهمه، میره به رئیس داروخونه میگه.
اون میآد ‌میپرسه: چی میخوای عزیزم؟

یارو می گه: دیب!

رئیس می پرسه: دیب دیگه چیه؟

یارو میگه: بابا دیب دیگه. این ورش دیب داره، اون ‌ورش دیب داره.

رئیس داروخونه میگه: تو مطمئنّی که اسمش دیبـــه؟

یارو میگه: آره بابا. خودم دائم مصرف دارم. شما نمیدونید دیب چیه؟

رئیس هم هر کاری میکنه، نمیتونه سر در بیاره و کلافه می شه…

یکی از کارمندای داروخونه میآد جلو و میگه: یکی از بچه‌های داروخونه مثل همین آقا زبونش میگیره، فکر کنم بفهمه این چی میخواد. امّا الآن شیفتش نیست.

رئیس داروخونه که خیلی مشتاق شده بود بفهمه دیب چیه، گفت: اشکال نداره، یکی بره دنبالش، سریع برش داره بیارتش.

می‌رن اون کارمنده رو میارن، وقتی می رسه از یارو می‌پرسه: چی میخوای؟

یارو میگه: دیب!

کارمنده می گه: دیب؟

یارو: آره.

کارمنه میگه: که این ورش دیب داره، اون ورش دیب داره؟

یارو: آره.

کارمنده: آره داریم! چطور نفهمیدن تو چی میخوای؟!

همه خیلی خوشحال شدن که بالاخره فهمیدن یارو چی میخواد.
کارمنده سریع میره توی انبار و دیب رو میذاره توی یه کیسه نایلون مشکی و میاره میده به یارو و اونم میره پی کارش.

همه جمع میشن دور اون کارمنده و با کنجکاوی میپرسن: چی میخواست این؟
کارمنده میگه: دیب!

می‌پرسن: دیب؟ دیب دیگه چیه؟

میگه: دیب دیگه، بابا همون که این ورش دیب داره، اون ورش دیب داره!

رئیس شاکی میشه و میگه: اینجوری فایده نداره. برو یه دونه دیب ور دار بیار ببینیم دیب چیه؟

کارمنده میگه: تموم شد. آخرین دیب رو دادم به این بابا رفت!

حالا ما موندیم تو کفِ اینکه این دیب چیه...!