در دلم میگویم:
رسد روزی که به جرم جنون عشق
ما را به کربلای تو تبعید میکنند...
خـــــدایـــــا...
حـــواســــم بـــه همـــــه هــــســــت جــــز تــــو...
پـــــس حــــق داری حــــواســــت بـــه همــــه بـــاشــــه جـــز مـــن...
فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ وَاشْکُرُوا لِی وَلَا تَکْفُرُونِ
پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و شکر نعمت من به جای آرید و کفران نعمت من نکنید.
سوره بقره آیه 152
میگویند: مثل بچه آدم رفتار کن.
و من هنوز مانده ام که بین هابیل و قابیل کدام را انتخاب کنم...!؟
روزی شخصی در مسیر راهی در حال نماز خواندن بود و مجنون بدون این که متوجه شود از بین او و سجاده اش عبور کرد.
مرد نمازش را قطع کرد و داد زد، هی چرا بین من و خدایم فاصله انداختی...!؟
مجنون به خود آمد و گفت: من که عاشق لیلی هستم تو را ندیدم، تو که عاشق خدای لیلی هستی چگونه مرا دیدی...!!!؟
ترجیح میدهم حقیقتی تلخ مرا آزار دهد بجای اینکه دروغی شیرین آرامم کند
روی پرده خانه کعبه این آیه از قران حک شده که:
نَبِّئْ عِبَادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُــورُ الرَّحِـــیمُ
بندگانم را آگاه کن که من بخشنده مهربانم
و من هنوز و تا همیشه به همین یک آیه دلخوشم ...
تو می آموزی که بابا نان داد،
من آموختم که چندی پیش بابا جان داد،
تو می آموزی که آن مرد در باران آمد،
من همان کودکی هستم که زیر باران ،
پشت چراغِ قرمز ها مرد شد،...*