سفارش تبلیغ
صبا ویژن
«بهترین های امّت من، کسانی هستند که چون گرفتار بلای الهی شوند، پاکدامنی ورزند» . [ابن عبّاس ـ به نقل از رسول خدا ـ]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :119
بازدید دیروز :57
کل بازدید :278124
تعداد کل یاداشته ها : 599
103/9/8
4:20 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
امید نیکوکار[197]
همسر دوست و بهترین دوستِ همسر

خبر مایه
پیوند دوستان
 
در انتظار آفتاب upturn یعنی تغییر مطلوب مرکز اطلاع رسانی **دوراهک موبایل** هم نفس اکبر پایندان .: شهر عشق :. پیامنمای جامع سایت روستای چشام (Chesham.ir) وبلاگ گروهیِ تَیسیر har an che az del barayad S&N 0511 عشق عشق پنهان Manna ●◌♥DELTANGI♥◌● ارواحنا فداک یا زینب علمدار بصیر سایت حقوقی (قانون ایران) www.LawIran.ir غدیریه ..::غریبه::.. تعمیرات تخصصی پرینترهای لیزری رنگی ومشکی وفکس وشارژکارتریج درمحل گل خشک جیغ بنفش در ساعت 25 گروه اینترنتی جرقه داتکو شاه تور غزلیات محسن نصیری(هامون) آتیه سازان اهواز عشق یعنی ... کسب درامد و تجارت اینترنتی و معرفی سایت های خوب برای شروع کار xXxXx کرجـــیـــهــا و البرزنشینها xXxXx بهار عشق دل شکسته رضا ب.ی.م.ک.س. یوزرنیم و پسورد نود 32- username and password nod 32 آخرین اخبار شرکت های مربوط به موبایل it ict vagte raftan شب تنهایی ستاره مناجات با عشق زردجین حرف های نگفته دلهای شکسته بارانی از غم قرمز ها فقط من برای تو عشق نمکی قصه ی ما و شما * امام مبین * جوک و خنده لاو اس ام اس دهاتی دکتر علی حاجی ستوده حاج آقا مسئلةٌ شاره که م سنه امید جک fall in love سجّاد ؛ پسر ما میش و ماما نیش

در دلم میگویم:

رسد روزی که به جرم جنون عشق
ما را به کربلای تو تبعید میکنند...

 



  

خـــــدایـــــا...
حـــواســــم بـــه همـــــه هــــســــت جــــز تــــو...
پـــــس حــــق داری حــــواســــت بـــه همــــه بـــاشــــه جـــز مـــن...

 

 فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ وَاشْکُرُوا لِی وَلَا تَکْفُرُونِ 

پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و شکر نعمت من به جای آرید و کفران نعمت من نکنید.

سوره بقره آیه 152


  

 

میگویند: مثل بچه آدم رفتار کن.

و من هنوز مانده ام که بین هابیل و قابیل کدام را انتخاب کنم...!؟


91/8/17::: 8:14 ع
نظر()
  

روزی شخصی در مسیر راهی در حال نماز خواندن بود و مجنون بدون این که متوجه شود از بین او و سجاده اش عبور کرد.

مرد نمازش را قطع کرد و داد زد، هی چرا بین من و خدایم فاصله انداختی...!؟

مجنون به خود آمد و گفت: من که عاشق لیلی هستم تو را ندیدم، تو که عاشق خدای لیلی هستی چگونه مرا دیدی...!!!؟


91/8/16::: 10:45 ع
نظر()
  

 

ترجیح میدهم حقیقتی تلخ مرا آزار دهد بجای اینکه دروغی شیرین آرامم کند

 


  

روی پرده خانه کعبه این آیه از قران حک شده که:


نَبِّئْ عِبَادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُــورُ الرَّحِـــیمُ
بندگانم را آگاه کن که من بخشنده مهربانم


و من هنوز و تا همیشه به همین یک آیه دلخوشم ...



91/8/15::: 7:42 ع
نظر()
  

تو می آموزی که بابا نان داد،
من آموختم که چندی پیش بابا جان داد،


تو می آموزی که آن مرد در باران آمد،
من همان کودکی هستم که زیر باران ،
پشت چراغِ قرمز ها مرد شد،...
*



  

 

شما رو نمیدونمااااااااااا...

ولی من همیشه سر جلسه امتحان همینطوری بودم :)

 


91/8/15::: 7:32 ع
نظر()
  

به نام خدا

یادش بخیر تابستون یکی از دوستای صمیمیم از مشهد با خانواده ش اومده بودن تهران چند روزی خونه مون موندن و کارایی که تهران داشتنو انجام دادن و بعد از چند روز تصمیم گرفتن برگردن شهرشون و حدوداً ساعت 11 نزیک ظهر بود که زدن به جاده و رفتن.

بعد از یک ساعت بهش زنگ زدم گفتم کجایی رفیق؟
گفت: حدوداً 50 کیلومتر از شهر خارج شدم و دارم میرم به طرف مشهد و ان شاء ا..ّ. فردا به مشهد می رسیم.
بهش گفتم: همین الآن برگرد که کار مهمّی باهات دارم.
گفت: چه کار مهمیه مگه؟!
گفتم: خیلی مهمّه، تو فقط برگرد تا بهت بگم.
گفت: خب تلفنی بگو، آخه هوا خیلی گرمه و حوصله برگشتن ندارم، در ضمن مشهد کارای مهمّی دارم که باید بهشون فردا رسیدگی کنم.
منم گفتم: نه نمیشه، همین الآن برگرد.
گفت: خب بعداً بگو.
منم پامو کردم توی یه کفشو گفتم نه نمیشه، باید برگردی.
اون طفلکی هم توی اون هوای گرم با ماشین بدون کولر و مدل پایینش دوباره برگشت و اومد خونه مون.
وقتی منو دید خیلی مشتاق بود که این کار بزرگی که باهاش داشتمو بهش بگم و
منم با همه وجودم فقط بهش گفتم: " دوستت دارم " .

ولی نمیدونم چرا خشکش زد و همینجور بهم با تعجب بهم نیگاه میکرد و
با نهایت عصبانیت بهم گفت: همین؟!
منم گفتم: آره خب همین...!
گفت: تو که قبلاً هم بهم اینو گفته بودی...!
گفتم: خب الآن رسمی تر گفتم دیگه...!
خیلی ناراحت شد که این همه راه کشوندمش تا فقط بهش بگم دوستت دارم.
خانواده ش می خواستن منو خفه کنن ولی باور کنید دوست داشتم جلوی همه بهش بگم دوستت دارم.

واسه هرکسی این جریانو تعریف کردم بهم گفت: کارت اشتباه و از عقل بدور بوده...
نظر شما چیه...؟


آره اگه حقیقتو بخواین هیچ عقل سالمی اینو قبول نمیکنه که من این دوستم و خانواده شو توی این گرما اذیت کنم تا فقط بهش بگم دوستت دارم.

پس چطور حرف اهل سنّت رو باور کنیم که میگن پیامبر اکرم (ص) در روز غدیر خم 120000 نفر رو توی صحرا و زیر نور آفتاب سه روز نیگهداشت و
آخرش به حضرت علی (ع) فرمود: علی جان من تو رو دوست دارم؟؟؟؟؟؟؟
و علی ابن ابیطالب دوست من است !!!!!


من که عقلم قبول نمی کنه.
ای شیعیان...!
عـــــــیــــــد هـــــــمــــــــه تـــــــون مــــــبــــــارک !
اَلحَقُّ مَعَ عَلیٌّ وَ عَلیٌّ مَعَ الحَقّ...
حقّ نگهدارتون...


91/8/14::: 8:27 ع
نظر()
  

 

چطور بعد از دروغ، رابطه را بازسازی کنیم...؟

 

همه میدونیم که دروغ چیز خیلی بدیه

و اعتماد رو از بین میبره


دروغ گفتن به عزیزامون واسه آینده ی رابطه میتونه خطرساز باشه. وقتی دروغی به همسرتون گفته باشین، دیگه باور کردن حرف‌هاتون براش سخته. بازسازی اعتماد توی یه رابطه کار بسیار دشواریه. همه ی رابطه ها قابل اصلاح نیستن، اما خیلی از اونا درست میشن. ساختن دوباره ی اعتماد، نیازمندِ زمان، صداقت و ثبات‌قدمه.

قدم اوّل:

دیگه از این به بعد واسه همیشه دست از دروغ گفتن بردارین. دلیل اینکه الان گرفتار این وضعیت شدین دروغیه که قبلاً گفتین. وقتی از همسرتون خواستین که شما رو ببخشه، بدترین کاری که میتونین بکنین اینه که به دروغ گفتنتون ادامه بدین. 

دروغ گفتن، پنهون کردن حقیقت یا پیچوندن اون کمکی به اصلاح رابطه تون نمیکنه، حتی ممکنه اوضاع رو از اینی که هست بدتر کنه.

تنها راهی که میتونین به همسرتون نشون بدین واقعاً پشیمون هستین و میخواین رابطه‌تون درست بشه، اینه که از این به بعد صداقت کامل داشته باشین.

قدم دوّم:

تصمیم بگیرین که چه تغییراتی باید تو رابطه تون ایجاد بشه. باید بفهمین اشکال کار کجا بوده و واسه مطمئن شدن از اینکه این اتفاقا دیگه بعداً تکرار نمی‌شه چه کارایی می‌شه انجام داد.

بعنوان مثال، آیا دروغ بخاطر نبودن ارتباط خوب در رابطه و نداشتن آزادی بین حرفاتون گفته شده؟ قبل از ایجاد دوباره ی اعتماد توی رابطه، این چیزا باید مشخص بشه.

قدم سوّم:

به تموم سوالای همسرتون پاسخ بدین. وقتی درمورد دروغتون چندتا سوال ازتون می‌پرسه، واسه اینه که خودشو با سرعت اون موقعیت هماهنگ کنه.

اگه واقعاً میخواین همه چیز درست بشه باید خودتونو در اختیارش بذارین.

باید آسیبی که بهش وارد کردینو درک کرده و با این اطلاعات اضافی که در اختیارش میذارین، کمی از دغدغه‌هاشو کم کنین.

قدم چهارم:

حالت تدافعی نداشته باشین. هیچوقت سعی نکنین تقصیر رو از گردنتون باز کرده و گناهتونو گردن نگیرین. بهترین کاری که میتونین بکنین اینه که مسئولیت اشتباهتونو به طور کامل بپذیرین. در این زمان باید پشیمون، مهربون و فروتن باشین.

نکته و هشدار:

زمان بدین. التیام یافتن قلب شکسته زمان می‌بره، درست مثل زخمای جسمی...

 

 


  
<      1   2   3   4   5      >