گفتم:خدایا از همه دلگیرم.
گفت:حتی من؟!
گفتم:خدایا دلم را ربودند!
گفت:پیش از من؟!
گفتم:خدایا چقدر دوری؟
گفت:تو یا من؟!
گفتم:خدایا تنهاترینم!
گفت:پس من؟!
گفتم:خدایا کمک خواستم.
گفت:از غیر من؟!
گفتم:خدایا دوستت دارم.
گفت:بیش از من؟!
گفتم:خدایا انقدر نگو من!
گفت:من تو ام تو من
هرچند که من گناهکارم یا ربّ
بر رحمت تو امیدوارم یا ربّ
بر وسعت عفوت چه نگاه اندازم؟
بر کرده خود نظر ندارم یا ربّ ...
یا ربّ نظر تو بر نگردد روزی
برگشتن روزگار سهل است
خدایا ما را دریاب
فرق بین "دوست داشتن" و "داشتن دوست":
دوست داشتن امری لحظه است.
امّا،
داشتن دوست، استمرار لحظه های دوست داشتن است ... ♥
مرداب از رود پرسید:
چگونه زلال شدی؟
رود گفت:
من گذشتم، تو نیز بگذر...
اگر کسی دوان دوان به سوی تو اومد
احتمال بده
شاید
در حالِ فرار از دیگری باشد.
به نظر "من" در هر زمینه ای آدم ها فقط دو دسته هستن :
یا از من پولدارترن که بهشون میگم مال مردم خور و ...
یا بی پول ترن که بهشون میگم گشنه گدا و ...
یا بهتر از من کار میکنن که بهشون میگم خر حمّال و ...
یا کمتر کار میکنن که بهشون میگم تنبل و ...
یا از من هوشیارترن که بهشون میگم پر اِفاده و ...
یا ساده ترن که بهشون میگم هالــو و ...
یا از من شجاع ترن که بهشون میگم بی کلّه و ...
یا از من محتاط ترن که بهشون میگم بی عرضه و ...
یا از من دست و دل باز ترن که بهشون میگم ولخرج و ...
یا اهل حساب و کتابن که بهشون میگم خسیس و ...
کلّاً معیار همه چیز "من" هستم و نه حقیقت.
هر کجا هستم باشم، آسمان سهم من است.
پنجره, فکر, هوا, عشق, زمین, مال من است.
و امّا عشــــــق، تنها عشـــــــق:
مرا از وسعت اندوه و بلا در ببرد.
برساند جسم و روح مرا به عالم امکان وجود.
زندگی رسم و آیین خوشایندی است،
پرشی دارد به اندازه عشق.
زندگی چیزی نیست که لب طاقچه عادت، از یاد من و تو بیرون برود
میان دو راهی ماندن همیشه هم بد نیست؛
یک سو حَرَم حسین(ع) باشد و یک سو حَرَم عباس(ع)
انگار تنها در این دو راهی می شود راه را پیدا کرد.
خــــــــــدایا!
خواستم بگویم تــنهایم،
اما...
نـــــــــــگاه خندانت، مرا شــرمگین کرد.
چه کسی بـــــــــــــــهتر از تو ...؟!