یک دانشجویی، عاشق سینه چاکِ دختر همکلاسیش بود،
بالاخره یک روزی به خودش جرأت جسارت داد و به اون دختر خانوم راز دلش رو گفت و از دختره خواستگاری کرد.
اما دختر خانوم داستان ما عصبانی شد و درخواست پسر رو رد کرد.
بعدم پسر رو تهدید کرد که اگر دوباره براش مزاحمت ایجاد کنه، به حراست دانشگاه اطلاع میده.
روزها از پی هم گذشت و دختره واسه امتحان از پسر داستان ما یک جزوه قرض گرفت و داخلش نوشت:
" من هم تو رو دوست دارم، من رو ببخش اگر اون روز رنجوندمت، اگر منو بخشیدی بیا و باهام صحبت کن و دیگه ترکم نکن "
ولی پسر دانشجو هیچوقت دیگه باهاش حرف نزد. . . چهار سال آزگار گذشت و هر دو فارغ التحصیل شدند.
اما پسر دیگه طرف دختره نرفت.!! . .
و اما نتیجه اخلاقی این ماجرا . . .
پسرهای دانشجو هیچوقت لای کتابا و جزوه هاشونو باز نمیکنند.!!
بنابراین به بخت خود پشت نکنید و جواب بله رو همون اوّل بدید :)
آشپزی سامان گلریز:
ماهیتابه تفلون دسینی رو می گذارید روی گاز پنج شعله فردار سینجر که با ضمانت سام الکتریک عرضه میشه.
بعد گاز رو با کبریت توکلی روشن کنید.
کمی روغن لادن، دوست تو و من رو بریزید توش.
دو تا هم تخم مرغ تلاونگ بندازید داخلش.
اگر در حین کار خسته شدید از ماساژور شاندرمن استفاده کنید.
همتون رو می سپرم به خدای بزرگ و بیمه سینا و ایران :))